محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

محمد امین

پسر آقا......

سلام به روی ماهت خاله! بابت تاخیرم معذرت سرم خیلی شلوغه خاله این مدت همش درگیرر کارای نمایشگاه بودم.... اخه قراره دوباره نمایشگاه بزارم ..... سری پیشو یادته؟؟؟؟ اومدی  برام چی گرفته بودی ؟؟؟؟؟ چون نزدیک عید بود ب جز گل برام ی تخم مرغ حاجی فیروز گرفتی و خودت بهم دادی؟؟؟؟؟   قربونت برم من... این سریم باید بیایاااااااااا .   میدونم درکم میکنی عزیزم  چون وقتی بعد ی مدت منو میبینی خودتو میچسبونی بهم و از تو بقلم تکون نمیخوری و همش خودتو برام لوس میکنی فدات بشم منم ک از خدامه............ تازه کلیم به خاله تو حمل تابلو ها کمک کردی ... فقط وقتی میخاستم از کارام عکس بندازم تو همه عکسا ی ...
23 شهريور 1393

نمایشگاه قرآن

سلام عزیزم! پنج شنبه رفتیم نمیایشگاه قرآن ...... عکساشو بعدا میذارم... قبل از اینکه راه بیفتی مامانت میگفت کیفتو برداشته بودی و هی ب ساعت نگاه میکردی و میگفتی مامان بریم دیر شد....... بعد ک رسیدیم هی میگفتی مامان زوده............. به باباتم میگفتی بابا رسیدیم نرو.......... وقتی گذاشتیمت تو کالسکه کلی غر زدی ک میخوای خودت راه بیای ..باباتم از کالسکه اوردتت بیرون .. بعد گیر دادی ک باید خودت کالسکتو بیاری ......... اصن ی وضعی خاله ... با دستای کوچولوت کالسکتو هل میدادی ........... ملت کلی شاد شدن همه میگفتن نگاه کن داره خودش کالسکشو راه میبره.......... بعدم خسته ک میشدی میگفتی آله بقل.......... منم بقلت میکرد...
21 تير 1393

شیرین زبونی 1

سلام خاله روز به روز شیرین زبون تر میشی و روز ب روز دل خاله بیشر برات تنگ میشه عزیز دلم..... زنگ میزنی خونه ما من اگ خونه نباشم به مامانی میگی :مونی  آله مرجیه ،محمد امین ،سلام یعنی مامانی گوشی رو بده خاله مرضیه میخام بهش سلام کنم........ تلفنی ک باهات صحبت میکنم خسته ک میشی میگی :گوشی مامان..... تو خیابون هر کی رو میبینی میگی :سلام اوبی؟؟(یعنی خوبی؟؟)چ خبر؟؟؟ وقتی میای خونمون محکم خودتو میندازی تو بقلم و میگی :آله یه  دونیا دوست... یعنی خاله ی دنیا دوست دارم.بعدشم محکم بوسم  میکنی بهت میگم خاله دستم اوف شده ... میگی :جان جان جان بعدشم بوس میکنی دستمو ک زود خوب شه قربون این عقلت برم من بعضی وقت...
15 تير 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمد امین می باشد