سلام خاله.... بالاخره کنکورمو دادم....... شب قبلش زنگ زدم بهت میگم محمدامین؟؟؟ میگی:بله جانم... میگم:برا خاله دعا میکنی؟؟؟ میگی :آمین... قربون شیرین زبونیات برم من.... خاله از اونجایی که همه عکسایی ک برات ارشیو کرده بودم حذف شده.... فعلن مجبورم عکسای قبلتو ک چندتا دونه هم بیشتر نیست بزارم تا مامانت عکساتو ب دستم برسونه عزیز دلم: شهریور پارسال . تولد مامانت که رفته بودیم بیرون: با بابایی رفتی آب بازی: خاله کیک رو از طرف شما دادیم به مامانت: آخرش هم شما رفتی تو جعبه کیک: ...