محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 12 سال و 28 روز سن داره

محمد امین

لادن طلایی

سلام خاله ! تازگیا یاد گرفتی عین تبلیغ لادن طلایی میگی:مامان  دوستت دارم........... تازه، آله دوستت دارم هم میگیا قربونت برم پشت تلفن بهم میگی :عسل منی.......... عاشق این مبلی میری روشو بعد میگی باااااالا آله بپرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فدای آله گفتنت بشم من   چند هفته ایه ک کچل کردی ........ میگی: کچل....... بعد میری جلو آیینه و میگی:محمد امین کو؟؟؟؟؟؟؟ ...
18 تير 1393

شیرین کاری1

سلام !   چند روز پیش درگیر تغییر دکوراسون بعد کنکور بودم .مامانتم داشت بهم کمک میکرد شماهم ک تو اون شلوغی اتاقم فقط شارژر موبایل و رابط کامپیوتر و هنسفری و شارژر لب تابو میدیدی من موندم چجوری پیدا میکردی اونارو..... فلشی ک خودم چند وقت دنبالش بودم رو برام پیدا کردی قربونت برم ....... بعد کتابخونمو ک جا بجا کردیم سریع رفتی ی دستمال از مامانی گرفتی اومدی شروع کردی به تمیز کردن کمد ... این قدرم خوب تمیز میکردی ک انگار چند سال این کاره ای !!!!!!!!!!!!!!!!!! مامانت میگه کار هرروزته ک تو اشپزخونه گاز و لباسشوییی رو باید تمیز کنی...... به تمیزی خیلی اهمیت میدی خاله ...... شکلات ک میخوری سریع کاغذشو میندازی تو سط...
16 تير 1393

شیرین زبونی 1

سلام خاله روز به روز شیرین زبون تر میشی و روز ب روز دل خاله بیشر برات تنگ میشه عزیز دلم..... زنگ میزنی خونه ما من اگ خونه نباشم به مامانی میگی :مونی  آله مرجیه ،محمد امین ،سلام یعنی مامانی گوشی رو بده خاله مرضیه میخام بهش سلام کنم........ تلفنی ک باهات صحبت میکنم خسته ک میشی میگی :گوشی مامان..... تو خیابون هر کی رو میبینی میگی :سلام اوبی؟؟(یعنی خوبی؟؟)چ خبر؟؟؟ وقتی میای خونمون محکم خودتو میندازی تو بقلم و میگی :آله یه  دونیا دوست... یعنی خاله ی دنیا دوست دارم.بعدشم محکم بوسم  میکنی بهت میگم خاله دستم اوف شده ... میگی :جان جان جان بعدشم بوس میکنی دستمو ک زود خوب شه قربون این عقلت برم من بعضی وقت...
15 تير 1393

ابیانه

سلام خاله جونم.... شما عید امسال رفتی ابیانه ...... کلی هم بهت خوش گذشته بود .... اینم عکسایی که با لباس محلی اونجا انداخته بودی عزیزم....       ...
11 تير 1393

اولین پست بعد کنکور....

سلام خاله.... بالاخره کنکورمو دادم....... شب قبلش زنگ زدم بهت میگم محمدامین؟؟؟ میگی:بله جانم... میگم:برا خاله دعا میکنی؟؟؟ میگی :آمین... قربون شیرین زبونیات برم من.... خاله از اونجایی که همه عکسایی ک برات ارشیو کرده بودم حذف شده.... فعلن مجبورم عکسای قبلتو ک چندتا دونه هم بیشتر نیست بزارم تا مامانت عکساتو ب دستم برسونه عزیز دلم: شهریور پارسال . تولد مامانت که رفته بودیم بیرون: با بابایی رفتی آب بازی: خاله کیک رو از طرف شما دادیم به مامانت: آخرش هم شما رفتی تو جعبه کیک:       ...
10 تير 1393

دوباره مشهد...

سلام خاله ... خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تاخیر ی ساله منو ببخش ،قول میدم بعد کنکور هر روز آپ کنم عزیز دلم . شما الان مشهدی و دل خاله واست ی ذره شده .. همین الان با هم تلفنی صحبت کردیم ... بهم گفتی:...آله (یعنی خاله)مشهد.....بچه ها ....بازی....دوست....... الهی قربونت برم که هنوز نمیتونی جمله بگی من منظورتو فهمیدم که یعنی خاله با بچه ها تو مشهد دوست شدم و باهاشون بازی میکنم تازه امروز صبحم شنیدم نقاشی خوشگل کشیدی .... زیارتت قبول خاله . امیدوارم همیشه تو سفر باشی و با شادی زندگی کنی ... برای خاله هم دعا کنیااااااااااا. دوست دارم خاله ...
20 ارديبهشت 1393

ولایت

    سلام ! محمد امین جمعه رفته بود ولایت مادربزرگش و پدربزرگش. نمیدونید چقدر شیطونی کرد کلی بازی کرد کلی اذیت کرد اینم عکساش   فسقلی خاله داره بلال میخوره اینجا خونه ی مادربزرگ منه یعنی مادربزرگ مامان و بابای محمد امین --------------------------------------------------------------------------------------     این ببیی عمو حسین محمد امینه محمدامین باهاش کلی بازی کرد بهش کلی علف داد خورد بعدشم بهش میگیم ببیی چی میگه صداشو نازک میکنه میگه بببببببببببببببببب---بببببببببببببببببببب بهد میگیم ببیی چجوری غذا میخوره دهنشو بازو بسته میکنه قربونش برم شده ایینه هر کاری ببینه انجام میده ...
21 مرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمد امین می باشد